محرم امدو...

زمان پرصدا شد

     جهان کربلا شد

             ای اهل عالم

                      امد محرم

           ما زنده از انفاس کربلائیم

                           مستان جام باده ولاییم... 

محرم رادوست دارم...

وقتی محرم  توی خونه غذا خوردن بی نظم میشه وهمه سرشون گرم هیات واشک و

این چیزاست عشق می کنم.

قربون اون مادرایی که محرم که میشه نظم خونه هاشون به هم می ریزه...

می خوام تو این محرمی هیاتی واقعی باشم.

نمی خوام بوی عطر وادکلن بدم.می خوام به حسین خودمو نشون بدم.خود خودم را...

اصلا دنبال درس عاشورا دادن نیستم.اصلا مال این حرفا نیستم.

به نظرمن محرم شناسی دانستن عمق تشنگی وگرسنگی ابا عبدالله نیست.

شجاعت؛رشادت؛ووفاداری وحجاب وحتی نماز واین حرفا نیست...محرم یعنی ولایت پذیری.

دردا که برخی بزرگترین غم حسین را در عاشورا تشنگی وگرسنگی واسارت اهل بیت می بینند.

مگر در سپاه عبیدالله زیاد نماز جماعت نبود؟مگر نه این است که هر یک از اهل بیت که شهید می شدند صدای تکبیر ازلشکر ظلم بلند می شد .ان ها هم قربت الی ا...شمشیر می زدند.

مشکل دشمنان حسین نشناختن ولی و ولایت پذیری انان بود.

مشکل دور شدن لحظه به لحظه از ولایت که هرچه ولی می گفت به واسطه سنگین شدن مسءولیتوسرپیچی؛موجب دوری وفاصله بین امام ومامومین می شد.

نمی دانم شما را درد نمی اید هر بار که صدای حسین وقت را می شنوید وصدای اماده ایم اماده...ای رهبر ازاده مردم را؟چه فایده؟

مگر صدای من به کجا می رسد ؟

دلم گرفته...همین...

:: یاحسین شهید ::

امروز روز13 ابانه همون روزی که به روز دانش اموز معروفه 

امروز روز مبارزه با استکبار جهانیه

همون استکباری که به سرکردگی امریکا وفرزند نامشروعش یا به قول اقا حرامزاده ای بنام ا سراییل به ظلم وچپاولگری مشغولند.

دیروز برو بچه های شهید دسته یکی دهه 60 با خون وجانشان به مبارزه  با استکبار برخاستند وامروز نیز بروبچه های دسته یکی دهه 90 با علم وهنرشان...

دیروز همسنگران دسته یکی مان در دهه 60  دست وپا دادند تا شعار مرگ بر امریکا بماند وامروز دسته یکی های دهه 90 با علمشان...

این روز بزرگ را به یاد شهدای همسنگرمون رو در سالهای نه چندان روز گرامی داشته وبا فریادی  رسا وغرا بانگ  می زنیم

.:: مرگ بر امریکا ::.

              واین شعار سنگردسته یکی های دهه 90 است

دربین انها بازی نوجوانی چشمم را گرفت  که با وجود انکه کتونی نداشت ودمپایی پا داشت اما زیبا  بازی می کرد.مخصوصا گل زیبایی که با رو پای از سانتر کرنر زد خیلی به دلم نشست.واین بهانه ای شد که بعد از بازی در جمعشان حاضر شده وسر صحبت را با انها باز کنم.

براشون صغرای کبریی کرده تا رسیدم به حرف اصلی یعنی شهدا وسنگر بروبچه های دسته یکی دهه۹۰.جالب اینکه وقتی اسم بچه ها رو پرسیدم ان نوجوونی که خوشگل بازی می کرداسم خود را اینگونه معرفی کرد ((احمد رضا فنی))

احمدرضا فنی...با اصراراجازه دادازش عکسی بگیرم

تا اسم فنی را شنیدم ازش سوال کردم شهید صدرالله فنی نسبتی باهاش داره که گفت:پسر عموی پدرش است.

احمدرضا نیز مثل خیلی از نوجوونای این مملکت که بعضا نسبتی با شهیدی دارند اطلاع چندانی از شهید فنی نداشت فقط می دانست که یک فرمانده بوده است.

واین بهانه ای شد تا از فنی وبقایی ؛دقایقی؛بگم.وچون جوانی ۱۹ ساله دربین شان بود از مسعود پیشبهارسردار ۱۹ ساله بگم.اینجا بود که فهمیدم شهدای بهبهان مخصوصا سردارانش نه تنها در کشور که در دل شهرشان وحتی خویشانشان گمنامند..

از شهدای دسته یکی نیز سخن گفتیم مخصوصا از شهیدان سعید طوقانی ومصطفی کاظم زاده ومسعود پوراهری وامیرعباس رحیمی...

احمد رضا نیز قول داد که با توجه  به اینکه یه جورایی خانواده شهید می باشند اونم یک سردار بزرگ واز طرفی در دبیرستانی درس می خواند که متبرک است به نام شهیدان ((شاهد)) در رابطه با شهدا بیشتر مطالعه کند وقرار گذاشت یه کار تحقیقی در رابطه با شهدای همسن وسالش داشته باشد.

ما نیز از شهدای سنگرمی خواهیم که دست احمد رضا ودیگر همسنگری های همسن وسالشان را بگیرند تا انشالله معرفتشون از شهدا بیشتر شده وتا بتوانند حق انهارادر جامعه ادا نمایند.

سردار سرلشگر مهندس صدرالله فنی

فرمانده قرارگاه عملیاتی رمضان

انگار قراره منطقه فرهنگیان شهرما مقری باشه برای سنگربروبچه های دسته یکی دهه90.

محمدرضا عبداللهیان یکی ار بروبچه های دسته یکی دهه۹۰مسجدالزهرا

امشب که برای نماز به مسجد الزهرای منطقه فرهنگیان رفته بودم باز بروبچه های با صفای اون منطقه پذیرای ما شدند.بعد از نمازبا یکی از بچه های مسجد بنام محمدعبداللهیان به سمت فضای سبز مجاور مسجد رفتیم در همان موقع یکی دیگر از بچه های مسجد بنام معین معتقدکه شناخت زیادی از شهدای شهر داشت به ما اضافه شد.

بروبچه های دسته یکی دهه 90مسجدالزهراوکوی فرهنگیان بهبهان

امدن کیانوش مظفری - رضا همام پور -علیرضا عاصی وسجاد رضانزاد و به خاطر اینکه شهید ان مظفری از عموزاده های بابای کیانوش بودند مسیر صحبت ما رو به شهدا کشاند.

باز ما از شهدا گفتیم .از سرداران شهید بهبهان به خصوص شهید مسعود پیشبهار وشهدای دسته یکی وسعید طوقانی ومصطفی کاظم زاده...

جالب اینکه درحین صحبت های من یکی از همین بچه ها با گوشی عکس های شهیدان طوقانی-کاظم زاده ومسعود پیشبهار را  دانلود کرده که برای بچه ها جالب بودوهمان  سه کوچلوی 9-10 ساله که کنارمان بودند روصدا زدیم.همایون خلیلی -محمدحسین محمد زاده واشکان دمویی نزاد که اشکان که هم سن وهم قدوقواره اش به 9سالگی  سعید طوقانی می خورد را به اونا نشون دادم وگفتم که شهید طوقانی تو ی این سن وسال پهلوان کشور بوده وبازوبند از ملکه شاه وقت گرفت

با وجود بارش باران شدید این بچه ها زیر باران به روایت مصطفی  کاظم زادهوسعید طوقانی گوش دادندو علاقمند به اشنایی بیشتر با سنگر شدند.

امیدوارم خود شهدای سنگر عنایت کنند وما بتوانیم سنگری به وسعت ایران زمین از بروبچه های دسته یکی دهه 90 به یاد شهدای دسته یکی دهه60 داشته باشیم.

بروبچه های دسته یکی دهه 90 مسجد الزهرا-کوی فرهنگیان بهبهان

شگفت زده نشید ولی حقیقت داره با شور و علاقه کاربران تصمیم به کار طراحی سایت گرفتیم. به گفته طراح سایت این سایت در ماه محرم الحرام باز گشایی می شود

شب عید غدیر بود که یکباره یکی از دوستان همسنگر باهام تماس گرفت وگفت اخبار را شنیدی.جواب دادم نه چطور...

در جوابم گفت جانبازی را نشان داد که عکس دسته یک رابه ریس جمهور نشان می داد.وقتی اخبار ساعت ۹شب را دیدم خبر دیدار ریس جمهور با یک جانباز راشنیدم...

بله دوستم راست میگفت.ان جانباز یکی از بروبچه های دسته کودکستانی های محسن گلستانی بود.واو کسی نبود جز حسین فیاض معاون دسته یک گردان حمزه

حسین فیاض جانباز۷۰درصدازبازمانده های دسته یک گردان حمزه دران شب عملیات جاده فاو-ام القصراست.

حسین فیاض معاون دسته بود که  در ان عملیات جز بازمانده ها ی دسته قرارگرفت تا با ۷۰ درصدجانبازی سالها در فراق یاران کوچ کرده اش باشد

حسینی که داشت همچون یاران شهیدش فراموش می شد . وسالها در مظلومیت جانبازیش به یاد یاران شهیدش سوخت وساخت.

به احترام شهدای دسته یک وبازمانده های جانبازش وبه پاس تشکر از ریس جمهور کشورمان  که داره قشنگ کار می کنه برخود لازم دیدیم این پست را به این خبر اختصاص بدهیم.

جشنواره حماسی -ورزشی خرمشهرکه باهمت بروبچه های بسیجی شهرداری منطقه6  تهران در پارک لاله برگزار گردید با پیگیری های همسنگر خوبم اقا مهدیار حقیرومساعدت مسئولین محترم منطقه به خصوص اقای سلیمانی شهردارواقای عباسی معاونت اجتماعی واقای افراخته دبیر جشنواره سنگر دسته یکی های دهه 90 به یاد شهدای دسته یک گردان حمزه راه افتاد.الحمدالله شهدای مدد کردند وما توانستیم تعدادی همسنگری با صفا پیدا کردیم که قرارهست بعنوان یک رزمنده جنگ نرم سرباز اقاسید علی باشند وادامه دهنده راه شهدا... انشالله بران هستیم این یاران رو در چند پست معرفی کنیم

محمد جواد از اون بچه های با صفایی بود که شبای جشنواره

خیلی تو سنگر حضور فعالی ذاست.

سنگر به حضور محمد جوادها افتخار میکنه ویقین دارم که او میتونه

به معنای واقعی ادامه دهنده راه شهدای سنگرباشه

سید سنگر ما خیلی دوست داشتنی وبشاش بود .

هرشب به اتفاق داداش کوچولویش به سنگر می امد وکمک می کرد

خیلی دلم برای اون شوخی ها وخنده های ملیحش تنگ شده...

نام	نام خانوادگی	سن	استان
ارمین	نجفی	17	تهران-شهرک شهید بروجردی

ارمین از بروبجه های اقا مهدیار بود ک برای دیدنش به پارک امده بود.
 
با سنگر اشنا شدوقول داد همسنگری ما باشد.

یاذش بخیر اون شب باباشو راضی کردیم که اورا با خود به کهف الشهدا ببریم

به همرا دوست اقا مهدیار (محمد علی جعفری)

شبی که حدود 70 هزار تومن برام خرج برداشت

نام	نام خانوادگی	سن	استان
مهدی	عزیزی	17	تهران-خیابان کارگر شمالی

اقا مهدی از بچه های گلی بود که ما با او اشنا شدیم

هرچند حضور فعالی تو شبای سنگر نداشت ولی قول داد با مطالعه

کتاب دسته یک با شهدای سنگر بیشتر حال کند...

دلتنگشیم هرچند این روزا خیلی کم لطف شده...

نام	نام خانوادگی	سن	استان
پوریا	معاشری	16	تهرات -منطقه 6

اقا پوریا از اون بچه ای ساکت اما پرجنب وجوش سنگر بود
تقریبا هرشب پاکار سنگر بود هرچند مجبور بود شبا زودتر
سنگررو ترک می کرد اما تواون دو سه ساعت حضورش
سنگ تموم می گذاشت

 جشنواره حماسی -ورزشی خرمشهر به مناسبت هفته دفاع مقدس درپارک لاله تهران برگزار گردید.

ازجمله برنامه های جالب ودیدنی این جشنواره برگزاری ورزش باستانی توسط گروه زورخانه ای پهلوان شهید سعید طوقانی بود... سعید طوقانی همون نوجوون 15ساله ای بودکه در9سالگی بازوبند پهلوانی را از فرح پهلوی گرفته ودر 13 سالگی صاحب چندین مدال وکاپ قهرمانی گردید.

در 9سالگی صاحب رکوردچرخیدن شده (دریک دقیقه100درچرخیدن).به طور غیر متناوب 3دقیقه 300 دور چرخید.

سعید در 15 سالگی بعداز شهادت برادرش به جبهه اعزام وچندماه بعدبه شهادت می رسد.

درجشنواره وهنگام  نمایش ورزش باستانی -پهلوانی حضور داشت که عنوان 14 دوره قهرمانی کشور را یدک می کشید وهنگام هنرمایی اش در گود مردم به هیجان امده وبعداز مراسم بازار عکس وامضا بااو براه بود.

یک شب هنگام هنرنمایی اش در گود به همراه تعدادی از بچه های سنگر مشغول تماشا شدیم.جالب اینکه قبلش در سنگر صحبت از سعید طوقانی کرده بودم ورکوردش.

همان موقع وقت چرخیدن پهلوان داخل گود رسید یکی از بچه ها شروع به وقت گرفتن نمود پهلوان29 دقیقه چرخید ومردم شروع به تشویق کردن نمودند.جالب اینکه سه نفر از ورزشکاران در پایان چرخیدن اورا مهار کردن تازمین نخورد.

در این هنگام امیرحسین پیشنهاد داد که همان لحظه فیلم سعید را به مردم نشان بدهند تا مردم بهتر سعید طوقانی را بشناسند.هرچند این پیشنهاد امیرحسین مورد استقبال مسئولین جشنواره قرار نگرفت .

تا دیشب در شهرمون بهبهان توی خیابان دو نوجوان ورزشکار رو دیدم.

یکیشان که واقعا بدنی ورزشکاری وعضلانی داشت ولباسی هم پوشیده بود که فرم بدنش کاملا نمایان بود وهنگام راه رفتن دستانش را باز کرده بود واین بهانه ای شد تا سرصحبت را با انها بازکنم.

اون جوون ورزشکار که اتفاقا کشتی گیر نیز بود رو قبلا در پارک در هنگام ورزش کردن دیده بودم..وقتی سخن از شهید شد علاقمند بودند به بوستان نزدیکی رفته واز طریق اینترنت فیلم سعید را دانلود کرده وتماشا کردند.خیلی برایشان جالب بود طوری که خیلی مشتاق شدند از این شهید بیشتر بدانند.

در اخر نیز پلاکی که درکیف داشتم به عنوان هدیه به همون نوجوون کشتی گیر دادم.

در همون لحظه تصمیم گرفتم که پست جدید سنگر را به یاد ونام زیبای پهلوان شهید سعید طوقانی قرار بدهم.

ودراین پست فیلم سعید را جهت استفاده همه همسنگری ها قرار می دهیم.